آموزش موزیک هنوز در بعضی از سرزمینهای دنیا، جایی در برنامه درسی مدرسهها ندارد؛ ازجمله در آموزشوپرورش سرزمین ما
بااینحال بایست گفت سرزمینهای جهان موزیک در دروس آموزشگاهی از همان کودکی گنجانده شده و اهمیتی معادل با دروس ریاضی و علوم و تاریخ دارد.
یافتهها و بررسیهای روانشناختی و علوم اعصاب توسط پژوهندگان نقش غیرقابلانکار و مؤثر موزیک را در فرایند رشد و تحول بهینه آدمی، تأیید میکنند.
مقصود از آموزش، حرفهای شدن اشخاص در موزیک نیست همانگونه که باوجود درس ورزش در بین دروس مدرسه، همه دانشآموزان در آتیه ورزشکار نمیشوند زیرا بین استعدادها و علاقهها اشخاص تفاوتهایی وجود دارد؛ ولی آموزش موزیک در دوره رشد و تحصیل فواید بسیاری دارد که دانشآموزان ما از آن محروماند.
حال به چه علت، نمیدانیم! در جهان تحقیقات بیشماری درباره اثر موزیک بر رشد ذهن، مهارتهای شناختی، عاطفی و اجتماعی اشخاص انجام شده که بنیاد موزیک NAMM آنهارا جمع آوری کرده و بعضی از آنها در ادامه میآیند:
مهارتهای آموزشی
بررسیهای نشان داده اند کودکان کوچکی که آموزش موزیک میبینند، تواناییهای استدلال انتزاعی زیادتری نسبت به همسالان خود دارند و این تواناییها با طی شدن زمان با آموزش یکسره موزیک التیام و بهبود مییابند.
صرفنظر از وضعیت اقتصادی اجتماعی و یا کیفیت مدرسه، دانشآموزانی که در برنامههای موزیک با کیفیت بالا مشارکت میکنند، در آزمونهای خواندن و دیکته وضعیت بهتری دارند.
حضور دانشآموزان در مدارسی که دارای برنامههای موزیک هستند، ۹۳ ۳٪ در قیاس با مدرسهها بدون برنامههای موزیک ۸۴ ۹٪ است.
مهارتهای شنیداری کودکانی که هرروز آموزش موزیک دیدهاند، قویتر از افرادی است که آموزش موزیک ندارند.
بهطور قابلملاحظهای، مهارتهای تشخیص اصوات در محیطهای پرسروصدا رشد میکند و صداها در حافظه حفظ میشوند.
کودکان با عدم توانایی در فراگیری یا نارساخوانی که در سروصدا تمرکز که مردها، میتوانند از درسهای موزیک به اندازه قابلتوجهی بهرهمند شوند.
مهارتهای شناختی
در کارکرد مناطق مختلف مغز و حافظه کودکان کوچکی که در حین یکسال در کلاسهای موزیک شرکت کردهاند در قیاس با کودکانی که آموزش موزیک نمیگیرند پیشرفت و التیام و بهبود قابلملاحظهای مشاهده شده است.
کودکانی که آموزش موزیک دیدهاند در آزمون حافظه و مهارتهای کلی اطلاعات مانند سواد، حافظه کلامی، پردازش تصویری، ریاضی و غیره مناسبتر عمل میکنند.
بر اساس برآیند یک پژوهش در سال ۲۰۱۴، فراگیری شیوه و متد کار با ابزار موزیک به اطفال کمک میکند تا هماهنگی و مهارتهای حرکتی را رشد دهند؛ زیرا آنها برای نواختن، احتیاج به حرکت دست، بازو و پاها دارند.
موزیک و ریاضی بسیار درهمآمیختهاند.
کودکان با درک ضرب، ریتم و مقیاس در حال فراگیری شیوه تقسیم کردن، ایجاد کسر و تشخیص الگوها هستند.
پژوهشگران متوجه شدند که بعد از ۲ سال، کودکانی که نهتنها بهطور منظم بلکه بهطور فعال در کلاسهای موزیک حضور داشتند، در شیوه کارکرد مغز برای خواندن، نسبت به همتایان خود پیشرفت بیشتری داشتند و نمرات آنها در خواندن بالاتر بود.
مطالعهای در دانشگاه کالیفرنیا نشان میدهد کودکانی که در آموزش موزیک شرکت کردند، پیشرفتهای قابل توجهی در مهارتهای استدلال انتزاعی نشان دادند.
درواقع، پژوهشگران الگوهای شارژ عصبی را کشف کردهاند که نشون میدهد موزیک میتواند کارکرد مغز را حفظ کند و بالا نگاه دارد.
آموزش موزیک نهتنها کمک میکند تا کودکان مهارتهای حرکتی خوب را رشد دهند، بلکه طبق یک پژوهش نوین، به بلوغ عاطفی و رفتاری نیز که یکی از با اهمیتترین عوامل رشد مغز است یاری میکند.
پژوهشگران در پژوهشی که بر روی ۴۸ کودک دبستانی کانادایی در سال ۲۰۱۱ انجام شد، دریافتند که پس از ۲۰ روز ممارست موزیک، هوش کلامی بالاتر رفته است.
درواقع، این افزایش ۵ برابر افزونتر از دسته کنترل بود که در کلاسهای هنری دیداری شرکت کرده بودند.
سیلویون مورنو، استاد روانشناسی دانشگاه تورنتو میگوید آموزش موزیک در نود درصد از کودکان، «عملکرد اجرایی» یعنی توانایی مغز برای برنامهریزی، سازماندهی، پردازش اطلاعات و حل مسائل را افزایش میدهد.
در پژوهشی در سال ۲۰۰۹ در گاهنامه علوم اعصاب، پژوهشگران از MRI برای مطالعه مغز ۳۱ کودک شش ساله استفاده کرده بودند.
آنها پس از ۱۵ ماه آموزش موزیک متوجه شدند که مغز دانش آموزان در مناطقی که مهارتهای حرکتی خوب و شنوایی را کنترل میکنند بزرگتر شده است و تواناییهای آنها در این دو منطقه نیز التیام و بهبود یافته است.
هم چنین جسم پینهای که دو نیمکره مغز را به هم متصل میکند نیز رشد کرده بود.
مهارتهای اجتماعی
کودکانی که با موزیک سروکار دارند بهاحتمالزیاد در تمام تحصیلات خود موفق خواهند بود، در تیمها مناسبتر شرکت خواهند کرد، مهارتهای تفکر انتقادی را رشد داده و تحصیلات بیشتری را دنبال میکنند.
آموزش موزیک به عادات مطالعه، رفتار و اعتمادبهنفس مناسبتر، کمک میکند و ارتباط عاطفی کودکان با پدر و مادر را تحکیم میکند.
بیشتر اولیایی که فرزندانشان در کلاسهای موزیک شرکت میکنند، فرزندانی شادتر، با دقت و تمرکز بیشتر، خودجوشتر و در امور تحصیلی موفقتر دارند و دلیل آن را حضور در کلاسهای موزیک میدانند.
کلاسهای گروهی موزیک احتیاج به تعامل، همکاری و ارتباط دارند زیرا کودکان باید با همدیگر همکاری داشته باشند تا یک کنسرت اجرا کنند و موفق باشند، ازاینرو هماهنگی با دسته و تعامل با بقیه را فرامیگیرند.
ضمن اینکه هر کودکی ساز خود را مینوازد یاد میگیرد که با دسته هماهنگ باشد؛ یعنی میتوان با دسته تعامل کرد و درعینحال فردیت خود را حفظ کرد.
کار با ابزار موزیک به کودکان آموزش میدهد تا ساعتها، ماهها و بعضیاوقات سالها، صبر و ممارست کنند تا به اهداف خاصی مانند حفظ و فراگیری اجرای یک قطعه از یک موزیک یا یک اجرای گروهی دست یابند.
مزیتهای دیگر موزیک برای اطفال عبارتاند از: همکاری، مشارکت، سازش، خلاقیت و تمرکز، مهارتهایی که هنگام وارد شدن به مدرسه در مواجه با چالشهای جدید ضروری است، دوستیهای جدید و مهارتهای اجتماعی
این کودکان با همکلاسیهای خود در رابطه و تعامل بیشتر و بهتری هستند و مشکلات انضباطی پایینتر دارند.
بیشتر آنها نیز در آتیه در رشتههای موردعلاقه خود تحصیل میکنند.
۹۵ درصد از آمریکاییها موزیک را قسمتی از آموزش جامع میدانند و ۹۳ درصد اعتقاد دارند مدرسهها باید آموزشهای موزیک را بهعنوان قسمتی از برنامه درسی منظم ارائه دهند.
۷۹ درصد از اشخاص حتی میگویند که آموزش موزیک بایست برای هر دانشآموز بهطور اختصاصی در مدرسه گزینش شود.
آموزش موزیک چنانچه از سن و سال پایین و از مسیر بازی و نشاط آموزش داده شود، کل موضوع فراگیری را در طفل تحت اثر قرار میدهد و آن را جذاب میکند و او را به فرایند فراگیری در علوم مختلف علاقهمند و ترغیب میکند.
با امید به اینکه روزی آموزش موزیک به علت فواید بسیاری که در رشد مهارتهای کودکان دارد، بعنوان یک درس در بین دروس تحصیلی آموزشوپرورش کشور عزیزمان نیز گنجانده شود.
پيشينه پژوهش – سيدجمال بارخدا و همکاران (١٣٩٤) در پژوهشي با عنوان تأثير آموزش موسيقي بر رشد و پيشرفت فراگيران مقطع ابتدايي با استفاده از روش کتابخانه اي همراه بررسيهاي ميداني، به اين نتيجه رسيد که آموزش موسيقي ميتواند تاثيرات زيادي در جريان آموزش داشته باشد که آن تاثيرات هم ميتواند جسماني باشد، مانند هماهنگي دست و چشم و پا، هم ميتواند رواني اجتماعي باشد مانند آشنايي با کار گروهي و محدوديت هاي گروهي. – قاسم تبار وهمکاران (١٣٨٩) در پژوهشي با عنوان تاثير آموزش موسيقي در مهارت هاي پايه رياضي کودکان پيش دبستان با استفاده از روش نمونه پردازي در دسترس که جامعه آماري آن ٩٠ کودک ٥ ساله ٢٥ دختر و ٢٥ پسر بود به اين نتيجه رسيد که آموزش موسيقي ارف ، توانايي مهارت هاي طبقه بندي کردن ، تشخيص شباهت ها و تفاوت ها، نگهداري ذهني عدد و هندسه کودکان پيش دبستاني را افزايش مي دهد. براساس برآيند يک پژوهش در سال ٢٠١٤، فراگيري شيوه کار با ابزار موزيک به اطفال کمک ميکند تا هماهنگي و مهارت هاي حرکتي را رشد دهند؛ زيرا آنها براي نواختن ، به حرکت دست ، پاها و بازو نياز دارند موزيک و رياضي بسيار درهم آميخته اند، کودکان با درک ضرب ، ريتم و مقياس ، در حال فراگيري شيوه تقسيم کردن ، ايجاد کسر و تشخيص الگوها هستند. ١٠) دانش آموزان الگوهاي يادگيري را بهتر فرا ميآموزند: کودکان با کمک آموزش موسيقي ميتوانند مهارت هاي رياضي و شناخت الگوي خود را توسعه دهند.